کد مطلب:154073 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:109

سخنرانی فاطمه دختر ابی عبدالله
جناب فاطمه [1] دختر ابی عبدالله (ع) نیز پس از عمه اش زینب كبری (س) سخنرانی فرمود و خطبه اش را چنین شروع كرد:

الحمد لله عدد الرمل و الحصی، و زنة العرش الی الثری احمده و او من به و اتوكل علیه و اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریك له و ان محمدا عبده و رسوله و ان اولاده ذبحوا بشط الفرات من غیر ذحل و لا تراث...

«خدا را به عدد سنگریزه ها و شماره ماسه ها حمد می گویم، و به وزن عرش تا زمین سپاس می گویم، و به او ایمان دارم و بر او توكل می كنم، و گواهی می دهم خدائی جز الله وجود ندارد كه یكتا و بی همتا است. و شریك ندارد، و شهادت می دهم كه محمد (ص) بنده و فرستاده او است، و گواهی می دهم كه فرزندانش را در كنار فرات تشنه سر بریدند بدون این كه خونی ریخته یا كینه سابق داشته باشند.

خدایا به تو پناه می برم از این كه دروغی به تو نسبت دهم و یا خلاف آن چه


فرستاده ای بگویم...

اما بعد ای اهل كوفه، ای اهل حیله و مكر، خدا ما اهل بیت را به وسیله شما و شما را به وسیله ما آزموده و گرفتاری ما را سبب اجر برای ما قرار داد، و علم خود را به ما سپرد و ما خزینه علم و حكمت خدائیم، و حجت خدا در روی زمین خدا ما را به كرامت خود گرامی داشت و ما را به وسیله پیامبرش بر بسیاری از خلق خدا برتری داد.

لیكن شما ما را تكذیب كردید و كافر شمردید، كشتن ما را حلال دانستید و اموال ما را غارت كردید كه گویا اولاد ترك یا كابل بوده ایم چنانكه دیروز جدمان امیرمؤمنان را كشتید و خون ما از شمشیر شما می چكد، و با این كار چشمتان روشن و دلتان خنك شد و اینها جز مكر و افتراء بر خدا نیست ولی خدا بهترین مكركنندگان است...

وای بر شما آیا می دانید چه دستی شما را علیه ما شورانید، و چه كسی شما را به جنگ با ما خوانده است و با چه پائی به سوی ما آمدید؟ دلهای شما به قساوت گرائیده، خدا بر دلهای شما مهر زده و بر گوش ها و دیدگان شما پرده كشیده است و هرگز هدایت نمی شوید.

مرگ بر شما ای اهل كوفه، چه خونی از رسول خدا طلب دارید، و با چه بهانه ای با برادرش علی بن ابی طالب دشمنی می كنید و فرزندانش را می كشید آنگاه بر كشتن آن ها افتخار می كنید و می گوئید ما علی و فرزندانش را با شمشیرهای هندی و نیزه كشتیم و زنانشان را همانند ترك اسیر كردیم!!

ای خاك بر دهنت گوینده سخن كه با كشتن كسانی كه خداوند آنان را پاك و منزه ساخته و رجس و پلیدی را از آن ها دور ساخته افتخار می كنی، آیا حسد می ورزید بر چیزی كه خدا ما را به آن فضیلت داده است» [2] .

در نتیجه سخنرانی فاطمه بنت الحسین صدای مردم به گریه و ناله بلند شد می گفتند: بس است ای دختر پاكان كه دل ما را آتش زدی و در درون ما آتش افكندی.



[1] فاطمه دختر ابي عبدالله داراي مقام و منزلتي رفيع بود، هنگامي كه حسن مثني برادرزاده امام حسين به خواستگاري نزد امام آمد تا يكي از دخترانش را به او تزويج نمايد امام حسين عليه السلام فرمود: من فاطمه را براي تو انتخاب مي كنم كه بيش از هر كس به مادرم زهرا (س) شباهت دارد، و در دين هم استوار است، شب ها را به تمامه به عبادت مي پردازد و روزها را روزه مي گيرد، در زيبائي هم مانند حورالعين است. فاطمه يكي از روات احاديث است كه محدثين عامه و خاصه از او روايت نقل مي كنند مورخين از فاطمه كراماتي نقل كرده اند: از جمله وليد بن عبدالملك تصميم گرفت مسجد مدينه را توسعه دهد، خانه هاي اطراف مسجد را خريد و ضميمه مسجد پيغمبر نمود، از جمله خانه فاطمه تخريب شد، جناب فاطمه در حره خانه اي بنا كرد، موقعي كه چاه آب حفر مي كردند به سنگ بزرگي برخوردند كه از شكستن آن عاجز شدند، فاطمه وضو ساخت و از آب وضو بر سنگ ريخت خيلي آسان سنگ را شكستند و آبي گوارا به دست آمد، مردم آب اين چاه را به عنوان تبرك مي گرفتند و آن را زمزم مي ناميدند.

فاطمه از حضرت سكينه بزرگتر بود و در سال 110، هفت سال قبل از حضرت سكينه وفات يافت. مقتل مقرم ص 389).

[2] مقتل مقرم ص 389 - بحار 110:45 - حياة الحسين 337:3 - لهوف ص 149.